++++++++
کم طاقتی عادت آن روزهایت بود این روزها برای گرفتن خبری از من عجیب صبور شده ای!
فرستنده : 5017***0935
++++++++
وقتی کسی دیربه دیر ازم یاد میکنه نگرانش نمیشم حتما شاد بوده از یادش رفتم!
فرستنده : فاطمه
++++++++
چوپان قصه ی ما دروغگو نبود ، او تنها بود و از فرط تنهایی فریاد گرگ سرمیداد ، افسوس که کسی تنهایی اش را درک نکرد و در پی گرگ بودند و در این میان فقط گرگ فهمید که چوپان تنهاست.
++++++++
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی میکند / بلبل شوقم هوای نغمهخوانی میکند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست / طاقتم اظهار عجز و ناتوانی میکند . . .
++++++++
شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد
که توان تا به سحر ، گریه ی بی شیون کرد . . .
++++++++
من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت . .
++++++++
من از اعدام نمیترسم!
نه از "چوبش" نه از "دارش"
من از پایان بی دیدار میترسم
++++++++
4تا ذوست صمیمی دارم
حسرت ، غم ، ماتم ، تنهایی ، بهشون سفارش کردم تحویلت نگیرند.
++++++++
هیچوقت نفهمیدم که چرا درست همان کسی که فکر میکنی باهمه فرق داره یک روز مثل همه تنهات میزاره!
فرستنده : 6653***0935
++++++++
نیمکت باهم بودن من تنهاست ، من دل نشستن ندارم تو دلیل نشستن باش.
فرستنده : 6653***0935
++++++++
یاد دارم در غروبی سرد سرد میگذشت ازکوچه مادوره گرد
داد می زد کهنه قالی می خرم دسته دوم جنس عالی می خرم کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم .اشک درچشمان باباحلقه بست عاقبت آهی کشیدبغضش شکست, اول ماه هست و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی
این زندگیست؟ بوی نان تازه هوشش برده بود, اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید گفت :آقا سفره خالی میخرید؟?فرستنده : 8880***0937
++++++++
چه عاشقانه نوشت دکترشریعتی که من تورادوست دارم تودیگری را،دیگری دیگری راودراین میان همه تنهاییم.
فرستنده : فاطمه
++++++++
مدتی میگذرد از تو ندارم خبری ،چه کنم ناله من هیچ ندارد اثری، شب وروز از غم تو پریشان حالم، نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم.
فرستنده : 6348***0938
++++++++
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم، نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم...!
فرستنده : مهنازازکویت